دوباره جمعه . . . دوباره جمعه بی تو . . .
یار مظلومان کی میرسی از راه ؟
العجل العجل یا حجت الله

یار مظلومان کی میرسی از راه ؟
العجل العجل یا حجت الله

اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را . . . نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت آرام باش چیزی نیست
به گمانم کمی کمرم . . .
دست مرا بگیر و گریه نکن
مرد که گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکان داد با سختی
یاعلی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن این صدای روضه کیست؟
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر میکنم
حالا کوچه ما چقدر تاریک است!
گریه،مادر،دوشنبه،کوچه؛راستی
فاطمیه نزدیک است

اینها برای امر به معروف چه ها کردند
و
ما برای مر به معروف چه ها کردیم؟

حواست باشد ای برادر وخواهر من
داریم درزمان وبین ادمایی زندگی میکنیم که
تصورشان ازآزادی این است
هرزگی مداست،بی آبرویی کلاس است
مستی دودتفریح است،رابطه بانامحرم روشن فکری است
گرگ بودن رمزموفقیت است،بی فرهنگی فرهنگ است
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه رشدونبوغ است
وخدایا ممنون که نه باکلاسم نه روشنفکرونه.....
اینجـــا ایران اَست!
تو بــﮧ مـا جـرات طــوفان دادی . . .
" شهید هادی باغبانی "


شما نگاه کنید ببینید آن کسانی که میخواهند وحدت ملت ایران را به هم بزنند اینها کیان؟
بدانید که اینها عوامل دشمن اند ؛ یا خودشون از متن دشمن حرف میزنند یا سرانگشت دشمن اند بروبرگرد نداره !
اون کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر میدهد چه شیعه باشد چه سنی مزدور دشمن است چه بداند چه نداند . . . ! ! !
اون مرد شیعی هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد مزدور دشمن است ولو نداند که چه میکند !
توجه ندارند بعضی افراد سطحی نگر . . . خب این چه فکری است ؟!!! چرا با این فکر غلط و شوم بین برادران شیعه و سنی اختلاف ایجاد بشه؟
آن شیعه هم که از روی نادانی،از روی غفلت یا گاهی از روی غرض ؛افرادی را هم میشناسیم از بین شیعیان که فقط مسئله اشان از روی غفلت و نادانی نیست ، ماموریت دارند برای اینکه بیایند به مقدسات اهل سنت اهانت منند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند .
من عرض میکنم رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی . . .
به والله اون کسانی که میرند پیش شیعه ، بغض و کینه ی سنی را وارد میکنند و کسانی که میرند پیش سنی و بغض و کینه ی شیعه را وارد میکنند
والله نه اینها شیعه هستند نه سنی نه شیعه را دوست دارند و نه سنی را !
امام بزرگوار ما که منادی اتحاد بین مسلمین بود از همه اینهایی که مدعی اند ولایتش و اعتقادش و ارادتش و عشقش به ائمه بیشتر بود . اون بیشتر میفهمید یا اون شخصی که به اسم هدایت کارهای خلاف میکند؟ حرف های بی ربط میزند در مجالس عام و خاص ؟
اگر دیدید در جامعه ی شما کسانی هستند که عکس این رفتار میکنند اونها رو تردشون کنید و مخالفت خودتون رو به اونها ابراز کنید ، اینها ضربه میزنند ؛ ضربه ی به اسلام، ضربه ی به تشیع، ضربه ی به جامعه ی اسلامی میزنند . اینها از جمله مسائل بسیار مهمه . . .
این یک جنگه . . .





منتظر بقیش هم باشید . . .
علامه جوادی آملی حفظه الله:
ما موظف به اجراي عدل هستيم نه اعتدال، زيرا اعتدال فقط معنايش آن است که ببينيم ديگران چه مي خواهند نه آنکه عدالت چه اقتضايي دارد. بنابراين رسانه ها بايد براي برقراري عدل در جامعه تلاش کنند نه آنکه به ايجاد اعتدال روي آورند.
رابطه با آمریکای جهان خوار برای هیچ دولتی در جمهوری اسلامی افتخار و شرافت محسوب نمیشود . . .

امام را که قبول دارید . . . ؟

اسلام بدون روحانیت خطرناک است . . . اما
.
.
.
بعدشم اضافه میکرد روحانیت منهای اسلام هم از اون خطرناک تر . . .

سوره مبارکه البقرة آیه 11
وَإِذا قیلَ لَهُم لا تُفسِدوا فِی الأَرضِ قالوا إِنَّما نَحنُ مُصلِحونَ
ترجمه :
و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید»
میگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم!
میگویند انقلاب را قبول داریم، امام را هم قبول داریم؛ اما خامنه ای را قبول نداریم.
چرا ؟
اما این حرف ها به گوش ما آشناست . . .
آنجایی که به رسول خدا میگفتند ما خدا را قبول داریم ، تو را قبول نداریم.
به امیرالمومنین میگفتند : پیغمبر را قبول داریم تو را قبول نداریم.
به امام خمینی میگفتند امام زمان را قبول داریم تو را قبول نداریم و...
امام زمان را قبول داریم تو را قبول نداریم
همیشه به ولی امر زمانه که میرسند یک گام عقب هستند !
اما به نطر میرسد همانطور که بت پرستان به دروغ میگفتند خدا را قبول داریم . . .
معاویه به دروغ میگفت پیغمبر را قبول داریم و . . .
این ها هم دروغ میگویند امام زمان را قبول داریم . . .
باور کنید دروغ میگویند!!!









فرزند شهیدی میگفت : بابای ماست خامنه ای
پیرزنی در جنوب شهر میگفت : با ماست خامنه ای
جوانی در شمال شهر میگفت : چه صبور است خامنه ای
دشمن میگفت : اعصاب ما را خرد کرده خامنه ای
پدر شهید سعید شاهدی میگفت : اینها باختند؛برد کرده خامنه ای
برادر شهید همت میگفت : سلم لمن سالمکم خامنه ای
مادر همت خواب محمد ابراهیم را دیده میگوید : حرب لمن حاربکم خامنه ای
هرچه دشمن بیشتر فحش میدهد تو را زیباتر مدح
میکنم خامنه ای . . .




رهبر من نور چشمان من است
عشق او آيين و ايمان من است
ذوالفقار حيدري در دست او
طاعتش ميثاق و پيمان من است
سيدي از نسل پاك فاطمه(س)
هم ز نسل شير يزدان من است
در ولايت وارث آل نبي (ص)
جانشيني از امامان من است
همچو مه تابد به قلب شيعيان
نائب خورشيد پنهان من است
در هدايت سوي حق آرد مر ا
اين هدايت سمت قرآن من است
دوستانش دوست مي دارم همي
دشمن او دشمن جان من است
آنكه مهر او ندارد در وجود
بي گمان همكيش نادان من است
در سخن چون ابر مي بارد به دل
در كوير خشك باران من است
در حضورش موج دريا ديده ام
در كلامش راحت جان من است
در نگاهش غرق دريا مي شو م
واژه هايش در و مرجان من است
قلب تارم را صفايي مي دهد
جامع فكر پريشان من است
من مريد آن دل وارسته ام
او مراد و پير عرفان من است
بوي يوسف مي دهد پيراهنش
گرچه خود يعقوب كنعان من است
من چو سنگم او چو كوه بيستون
من چو مورم او سليمان من است
من چو بلبل او چو باغ پر زگل
من چوبرگ او سرو بستان من است
نام او ورد زبانم روز و شب
عشق او درد است ودرمان من است
آرزوي ديدنش دارم به دل
در فراقش شهر زندان من است
اي خوش آن روزي كه بينم رهبرم
ساعتي در خانه مهمان من است
هرگز اي ياران دعايش مي كنيد
شب نمازش ذكر ياران من است
روي خویش با دو چشمت ديده اي
چهره اش چون ماه تابان من است
غرق درياي تهاجم را چه غم
ناجي كشتي ز طوفان من است
گر چه دشمن نقشه ها دارد بسي
حامي او حي سبحان من است
در امانت او ‹‹ امين ›› انقلاب (امین:تخلص رهبر در اشعارشان)
در شجاعت شير ميدان من است
راه او باشد ره پير خمين (ره)
رهرو راه شهيدان من است
افتخار ما بود ‹‹ سيد علي ››
سرور من جان جانان من است
چون فقيه وعالم است ودين شناس
مرجع تقليد دوران من است
روز ششم ماه تير از سال شصت
رهبرم جانباز ايران من است
اي خداوندا نگهدارش تو باش
چون دعاي او نگهبان من است
شعر امروزم كه وصف رهبر است
بهترين اشعار ديوان من است
پيروانش ني به پاكستان و هند
درفلسطين است و لبنان من است
گوئيا مهدي(عج) چنين گويد كه او
بهترين اصحاب و ياران من است

مرگ بر
تازيانه ها
تازيانه هاي بي امان
به گرده هاي بي گناه بردگان
مرگ بر
مرگ ناگهانيِ
صد هزار زندگي
- در يكي دو ثانيه-
با سقوط علم از آسمان!
مرگ بر
كشتن جوانه ها
مرگ بر
انتشار سم
در زلال رودخانه ها
مرگ بر فصاحت دروغ
مرگ بر
بوق هاي بووووق
مرگ بر
سيمهاي خاردار و كشتزارهاي مين
مرگ بر
گورهاي دسته جمعي و
بندهاي انفرادي زمين
مرگ بر بريدن نفس
مرگ بر قفس
مرگ بر شکوه خار و خس
مرگ بر هوس
مرگ بر حقوق بی بشر
مرگ برتبر
مرگ بر شراره های شر
مرگ بر سفارت شنود
مرگ بر
کودتای دود
زنده باد زندگيِ او
زنده باد زندگيِ من... تو... ما
يك كلام:
مرگ بر
آم...ري...كا
مرگ بر ابولهب
مرگ بر يزيد و شمر و ابن سعد
مرگ بر
زاده زياد
بگو بلند: بيش باد!
مرگ بر
قطعنامه هاي بستن فرات
قحط آب
مرگ بر
تير مانده بر گلوي كودك رباب
مرگ بر
قتل خنده هاي روشن عليرضا
مرگ بر گلوله ای که خط کشید
روی خاطرات آرميتا
يك كلام:
مرگ بر
آمريكا


بیانات رهبر در جمع دانشجویان
مسئله ی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند این را چرا فراموش میکنید؟
در انتخابات سال 88 آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده چرا برای مواجهه با تقلب اردوکشی خیابانی کردند؟چرا این جواب را نمی دهند؟
در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود.
پس چرا کشور را دچار ضایعات کردید؟
چرا برای کشور هزینه درست کردید؟
اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد،گروه های مردم به جان هم میافتادند.
میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ می بینید امروز در کشور های منطقه،آن جاهایی که گروه های مردم مقابل هم قرار میگیرند،چه اتفاقی دارد میافتد؟کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛خداوند نگذاشت- ملت هم بصیرت به خرج دادند.
درباره ی سال 78 هم ما حرف زیاد داریم؛آن هم داستان دیگری است.
این تجربه ظرفیت فکری ما را بالا خواهد برد؛مثل تجربه ای که در سال 82 و 83 در زمینه ی تعلیق غنی سازی انجام گرفت،که آن وقت غنی سازی را در مذاکرات با همین اروپایی ها،جمهوری اسلامی برای یک مدتی پذیرفت.
خب ما دو سال عقب افتادیم،لکن به نفع ما تمام شد.
چرا؟ چون که فهمیدیم با تعلیق غنی سازی،امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد.
اگر ما آن تعلیق اختیاری را که به نحوی تحمیل شده بود،لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند-آن روز قبول نکرده بودیم،ممکن بود کسانی بگویند"خب یک ذره شما عقب نشینی میکردید،همه مشکلات حل میشد،پرونده ی هسته ای ایران عالی میشد."
آن تعلیق غنی سازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقب نشینی ،با تعلیق غنی سازی،با عقب افتادن کار،با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمی شود؛ "طرف دنبال مطلب دیگری است"
این را ما فهمیدیم لذا شروع کردیم غنی سازی را آغاز کردن.
امروز وضعیت جمهوری اسلامی ایران با سال زمین تا آسمان فرق کرده؛آن روز ما انه میزدیم سر دو سه سانتریفیوژ،امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند.
جوان های ما،دانشمندان ما،محققین ما،مسئولین ما همت کردند،کار ها را پیش بردند.
بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان هست ضرری نخواهیم کرد.البته
بنده همچنان که گفتم "خوشبین نیستم"
"من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجه ای را که ملت ایران انتظار دارند، بدست بیاید"
خوشحالم که به جلیلی رأی میدهم...
خوشحالم به کسی رأی میدهم که به تمام فکرش در ارزان بودن نخود و لوبیا جمع نمیشود بلکه هدف و گفتمانش گسترش عدالت علوی درسطح جهان است.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که به خوبی میداند مسائل اقتصادی با مسائل ریاضی قابل حل نیست بلکه با تغییر ساختار و فرهنگ سازی این مشکل ریشه کن میشود.
خوشحالم به کاندیدی رأی میدهم که بر خلاف برخی کاندیدها شعارهای خلع الساعه نمیدهد و برنامه های جامع اقتصادی و فرهنگی و اصلاح ساختار اجرایی خود را مشخص کرده است
خوشحالم به کاندیدی رأی میدهم که غرب از آمدن او هراس دارد و به خوبی میداند که آمدن جلیلی یعنی دور زدن تحریم ها و رفع معطل اقتصادی در ایران
خوشحالم به کسی رأی میدهم که حتی یکبار هم از جانبازیش یا حتی از شرکت در هشت سال دفاع مقدسش نه در سخنان و نه در فیلم تبلیغاتیش استفاده ابزاری نکرد.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که به فرموده رهبری ویژگی های مثبت دولت فعلی مانند ساده زیستی استکبار ستیزی پر کاری و.. را دارد و از ویژگی های منفی دولت به خصوص جریان انحرافی برائت میجوید و از تخریب دولت برای اثبات خود استفاده نمی کند و آنرا ابزاری برای رای آوردن استفاده نمی کند.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که خواص جامعه مانند آیت الله مصباح،آیت الله مرتضی آقا تهرانی،حجت السلام پناهیان و دیگر تحلیل گران از او حمایت میکنند
خوشحالم به کسی رأی میدهم که که پدر علم مدیریت ایران دکتر رضائیان از برنامه تحول ساختاری جلیلی دفاع میکند و میگوید آنچه در مقام ریاست جمهوری احتیاج داریم تفکر راهبردی است نه قدرت اجرایی/ اسناد بالا دستی ظرفیت ایجاد تحول بنیادین را دارد
خوشحالم به کسی رأی میدهم که پرفسور مسعود درخشان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و عضو کمیته اقتصادی دکتر جلیلی میگوید: حرکت بر اساس رهنمودهای رهبری در عمل، دارا بودن اخلاق سیاسی و اشراف کلان به مسائل بینالمللی و داخلی نشان از اصلح بودن آقای جلیلی است.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که آیت الله علم الهدی در رابطه با او میگوید: ایشان رساله دکتری را درباره «پارادایم اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» نوشت. برای نوشتن این رساله ده بار قرآن را ختم کرد. در این رساله حدود سه هزار استشهاد قرآنی برای اندیشه سیاسی اسلام ارائه داده است. یک آدمی که از نظر تخصص در این سطح بالا -دکتری علوم سیاسی- است، از نظر معارف اسلامی یک مفسر تمام عیار است.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که حتی از عملکردش هم نان نمی خورد، همه از عملکرد شورای عالی امنیت ملی تنها، مسئله هسته ای را در ذهن دارند اما تقریبا در سال های گذشته نزدیک به ۷۵ درصد کار شورا در غیر هسته ای و خصوصا در مسائل اقتصادی بوده است اما جلیلی به چند دلیلی راضی به گفتن این حرف ها و نوشتن آن به پای خود نیست. یک دلیل مسئله امنیتی بودن برخی از این امور است که جلیلی راضی نیست که امنیت کشور را هزینه خودش کند و نباید بکند. دومین دلیل آن است که جلیلی اعتقاد دارد که این کارها کار همه است و دیگران هم درگیر بوده اند و به صراحت گفته است که “اگر می خواهید بگویید که این کارها شده است نگویید که فقط شورا دخیل بوده است” بلکه بقیه هم بوده اند. نمونه این امر در پورتال ارزی، دستگیری ریگی و … دیده شده است.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که وابسته به کانونهای قدرت و ثروت و وامدار هیچ حزبی نشده است و برای رای آآوردن هزینه های میلیاردی نیمکند.
خوشحالم به کسی رأی میدهم یک قدم از دفاع از حقوق ملت در حقوق هسته ای کوتاه نیامده است و گمنام در برابر دشمنان ایران ایستاده است به طوری که مصلحی وزیر اطلاعات از نقش جلیلی در دستگیری عبداالمالک ریگی پرده بر میدارد و میگوید: از آنجایی که ما برای هماهنگیهای این عملیات نمیتوانستیم از تلفن استفاده کنیم مجبور شدیم تا از طریق پیغام رسانه با سرلشکر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و آقای جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ارتباط برقرار کنیم که این امر نیم ساعت به طول انجامید. در این نیم ساعت خلبانان شجاع نیروی هوایی به پرواز درآمدند و نشاندن هواپیما حامل ریگی توسط آنها دارای یک پیغام بزرگ برای دشمن بود که هر چند ما کمتر در داخل به این موضوع پرداختیم اما آنها مقالههای فراوانی در این باره نوشتند. جلیلی با مسئولیت خود تصمیم گرفت جنگنده ها به هر قیمتی شده هواپیمای ریگی را فرود بیاورند. سرلشکر فیروز آبادی تصمیم جلیلی را به نیروی هوایی ابلاغ کرد.
خوشحالم به کسی رأی میدهم که تفاوت هدف و برنامه را به خوبی میداند و مانند برخی مدام نمیگوید من گرانی را کنترل می کنم، من نرخ ارز را تثبیت می کنم، من هزینه سلامت را کم می کنم،من قدرت خرید را بالا می برم، من بیکاری را حل می کنم، بلکه میگوید چطور و با چه ساز و کار و برنامهای نرخ ارز را تثبیت میکنم.

گرچه از عهد و پا فتادستم
عهد و پیمان خویش نشکستم
گرچه عضوی نمانده در بدنم
عضوی از عاشقانتان هستم
بر لبت چون خم می نی است مدام
از شمیم حضور تو مستم
حسرتی هست در دلم که چرا
به شهیدان حق نپیوستم
خواب دیدم که در رهت آقا
باز سربند یا علی بستم
با همان شور روز های نبرد
از سر خاکریز می جستم
امر کردی به پیش می رفتم
دشمنت را به تیر می بستم
اینچنین روی چرخ بنشستم
گرچه رنجور و خسته ام اما
تا نفس هست با شما هستم

خدایا ببخش مرا به خاطره آن مطلب هایی که بخاطر تو ننوشتم.
ببخش مرا به خاطره کامنت هایی که تو در آن نبودی.
ببخش مرا از اینکه با مطلبم بنده ای را از خدا دور کرده
ام.
ببخش مرا که میتوانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم
کاری کردم.
ببخش مرا که وقتی مطلبم پرنظر و یا وبلاگم پر بازدید شد
گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کرد.
ببخش مرا که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن
بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم.
ببخش مرا به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی ادبی و یا
بی اعتنایی کردم.
ببخش مرا به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم.
ببخش مرا برای اینکه بدون قصد قربت و بدون وضو پشت میز
کار نشستم.
ببخش مرا که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه
خود نوشتم و نظر گذاشتم.
خدایا من را ببخش که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولی
عصر (عج)نبود چرا که برای خود مینوشتم نه برای او...
خدایا از (تو) نوشتن را به من آموختی (برای تو) نوشتن هم
به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است (برای تو)